تفریحی ، سرگرمی ، سلامت ، روانشناسی ، دانلود آهنگ ، دانستی ها
مجموعه گلچین اشعار زیبای عاشقانه و کوتاه عاطفه حبیبی
جمعه 3 بهمن 1399 ساعت 23:35 | بازدید : 230 | نویسنده : مهدیار | ( نظرات )

شعر عاشقانه و خاص

افکار داغون و ..

عرض خیابون و ..

بی چتر و بی مقصد!

سیگار و بارون و ..

شعرهای عاطفه حبیبی

تموم لحظه ها اینجا

بهم حس جنون میده

چقدر این تخت بعد از تو

برای مرگ جون میده..

کپشن خاص

بغض های بی موقع!

اشکای مردونه

لعنت به این عکسا

لعنت به این خونه ..

شعر مادر عاطفه حبیبی

مادرم، دستان گرمش، چادرش..انگشترش..

رفت از پیشم که قدرش را بدانم بیشتر.. !

شعر محاکمه

دلم گرفته برایم کمی سه تــار بزن

برای لحظه ای بغض مرا کنــار بزن

مرا درون خودت حبس کن..محاکمه کن

گلوی خسته ی من را بگیر و دار بزن..

شعر درمان

عطر تنت را بو کشیدم جان گرفتم

بی نسخه و بی درد سر درمان گرفتم

آنقدر مشکل با تو گشتم دوست، گویی

تهمینه را از رستم دستان گرفتم..

شعر بازگرد

ای که این دل بی تو آرامش ندارد بازگرد

عشــق هم با من سر سازش ندارد بازگرد

دردهایم جمـــع شد در سینه اما چشــم ها

بی تــو حتــی قدرت بارش ندارد بازگرد

از تو می خواهم که باز آیی، دلت اما چه سود

گوشه ی چشمی به این خواهش ندارد بازگرد..

شعر شتاب کن

شتاب کن.. که من از انتظار می ترسم

شبیه طعمه از اسم شکار.. می ترسم

بیا بباف برایم.. دروغ پشت دروغ

من از صداقت چشمان یار می ترسم..

شعر خوب هشتم

با درد هـایم می نــویــسم خـــوب هســـتم !

با بغــــض این ها را نوشتن.. درد دارد..

شعر تشنه حق

نخــواست لحظه ای حتی به آب لب بزند

کسی که تشنه ی حـــق بود و آب در مشتش..

شعر مرگ برای بیماران سرطانی

زمان تمامی ما را کنار خواهد زد

به دور کودکی ات یک حصار خواهد زد

اگر چه می دوی اما نمی رسی افسوس

که مرگ زندگی ات را به دار خواهد زد

نسیم خسته و پاییزی تنت یک شب

تلنگری به تمام بهار خواهد زد

قسم به حالت چشمان پاک و معصومت

برای درد تو آیینه زار خواهد زد

تمام تخت ز تار سیاه موهایت

پر است و شانه برایت سه تار خواهد زد

شبی به خواب عمیقی فرو روی اما

به آب ، سنگ اجل، بی گدار خواهد زد

شعر خاطرات

میان این همه تسکین، درد اجباریست

صدای هلهله ات عین مردم آزاریست

ببین چگونه من امروز غرق ناخوشی ام

سکوت من نه رضایت، که عین بیماریست

تمام شب به هوای تو اشک می ریزم

شبیه بچه که قربانی شب ادراریست

طبیب اگر تویی از درد من نمی گویم

جواب من به دوایت بدون شک آریست

تو در معامله ی عشق پاک و صادق باش

عزیز مصر شود یوسفی که بازاریست

رجوع میکند هر بار خاطراتت باز

درون قلب من انگار گود برداریست

به خواب می روم انگار چند قرنی هست

که صبح و شام و سپید و سیاه تکراریست

برای خود کشی از این زمانه ی وحشی

طناب و صندلی و شک درون انباریست

موضوعات مرتبط: شعر , ,

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


گزیده اشعار عاشقانه و کوتاه سعدی شیرازی با عکس نوشته
جمعه 3 بهمن 1399 ساعت 23:34 | بازدید : 714 | نویسنده : مهدیار | ( نظرات )

شعرهای حکیمانه سعدی

من از بینوایی نیم روی زرد

غم بینوایان رخم زرد کرد

اشعار عاشقانه سعدی

درمان درد عاشقان صبر است و من دیوانه‌ام

نه درد ساکن می‌شود نه ره به درمان می‌برم

ای ساربان آهسته رو با ناتوانان صبر کن

تو بار جانان می‌بری من بار هجران می‌برم

اشعار زیبای سعدی

دانی چه می‌رود به سر ما ز دست تو

تا خود به پای خویش بیایی و بنگری

بازآی کز صبوری و دوری بسوختیم

ای غایب از نظر که به معنی برابری

اشعار رفاقتی سعدی

گر خونِ تازه می‌رود از ریشِ اهلِ دل

دیدارِ دوستان که ببینند مرهم است

دنیا خوش است و مال عزیز است و تَن شریف

لیکن رفیق بر همه چیزی مُقدّم است

اشعار با معنی سعدی

دنیا نیرزد آنکه پریشان کنی دلی

زنهار بد مکن که نکردست عاقلی

این پنج روزه مهلت ایام آدمی

آزار مردمان نکند جز مغفلی

باری نظر به خاک عزیزان رفته کن

تا مجمل وجود ببینی مفصلی

شعرهای معروف سعدی

هر که دلارام دید از دلش آرام رفت

چشم ندارد خلاص هر که در این دام رفت

یاد تو می‌رفت و ما عاشق و بیدل بدیم

پرده برانداختی کار به اتمام رفت

گر به همه عمر خویش با تو برآرم دمی

حاصل عمر آن دمست باقی ایام رفت

ما قدم از سر کنیم در طلب دوستان

راه به جایی نبرد هر که به اقدام رفت

برچسب‌ها: عاشقانه ,

موضوعات مرتبط: شعر , ,

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


شعر ما ز یاران چشم یاری داشتیم از حافظ با معنی کامل
جمعه 3 بهمن 1399 ساعت 23:33 | بازدید : 263 | نویسنده : مهدیار | ( نظرات )

ما ز یاران چشم یاری داشتیم

ما ز یاران چشم یاری داشتیم

خود غلط بود آنچه ما پنداشتیم

تا درخت دوستی برکی دهد

حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم

گفت و گو آیین درویشی نبود

ور نه با تو ماجراها داشتیم

شیوهٔ چشمت فریب جنگ داشت

ما غلط کردیم و صلح انگاشتیم

گلبن حسنت نه خود شد دلفروز

ما دم همّت برو بگماشتیم

نکتها رفت و شکایت کس نکرد

جانب حرمت فرو نگذاشتیم

گفت خود دادی بما دل حافظا

ما محصّل بر کسی نگماشتیم

معنی و تفسیر شعر

معنی بیت اول : ما از دوستان و همراهان خود توقع کمک و یاری داشتیم، اما بر خلاف آنچه که تصور می کردیم، خطا و اشتباه کردیم و نباید از این افراد انتظار بیش از حد داشتیم.

معنی بیت دوم : تا ببینیم که چه زمانی، درخت دوستی، میوه و نتیجه ای می دهد، اکنون رفتیم و تخم دوستی کاشتیم.

معنی بیت سوم : بحث و جدل رسم و آئین درویشان نیست وگرنه با تو عرض حالهای بسیار داشتیم.

معنی بیت چهارم : ناز و کرشمه چشمان تو، در نهان با ما سر جنگ داشت و ما اشتباه کردیم و آن را صلح و آشتی پنداشتیم.

معنی بیت پنجم : نهال زیبایی تو خود به خود دل افروز و زیبا نشد بلکه نفس همت خود را نگاهبان او کردیم.

معنی بیت ششم : اعتراض ها و حوادث بسیاری صورت گرفت و کسی شکایتی

نکرد، آری ما جانب حرمت و احترام را نگاه داشتیم.

معنی بین هفتم : گفت: ای حافظ، تو خود دل به ما دادی و باراده خود این کار را کردی، ما مأموری برای کسی نفرستادیم و اجباری برای این کار وجود نداشت.

معنی و شرح واژگان و اصطلاحات

معنی حالیا : اکنون ، حالا.

معنی شیوه : طرز، راه و روش خوی ، عادت ناز، کرشمه مکر

معنی همت : اراده و آرزو و خواهش و عزم شجاعت و دلیری فال نیک بلند نظری (اصطلاح تصوف ) توجه قلب با تمام قوای روحانی خود به جانب حق ، برای حصول کمال در خود یا دیگری ، به نحوی که به غیر مقصود حقیقی ملتفت نشود. توجه پیر برای امر وجودی یا عدمی . نفس پیر. نفوذ ناپیدای شیخ

در مریدان

معنی گلبن : بوته گل سرخ

معنی دم : نفس، گرما، آه، لحظه یا هنگام

معنی فروز : شعله ور سازنده و افروزنده .

معنی محصل : مأمور جمع مالیات یا هر وجه دیگری که از طرف حکومت به کسی یا به جماعتی تحمیل میشده است

منبع معنی غزل : باقریان موحد، رضا؛ (۱۳۹۰)، شرح عرفانی دیوان حافظ بر اساس نسخه دکتر قاسم غنی و محمد قزوینی، قم: کومه، چاپ اول

برچسب‌ها: یاران ,

موضوعات مرتبط: شعر , ,

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


شعر یوسف گم گشته بازآید به کنعان غم مخور با معنی کامل
جمعه 3 بهمن 1399 ساعت 23:31 | بازدید : 316 | نویسنده : مهدیار | ( نظرات )

غزل ۲۵۵ حافظ

یوسف گم گشته بازآید به کنعان غم مخور

کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور

ای دل غمدیده حالت به شود دل بد مکن

وین سر شوریده باز آید به سامان غم مخور

گر بهار عمر باشد باز بر تخت چمن

چتر گل در سر کشی ای مرغ خوشخوان غم مخور

دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت

دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور

هان مشو نومید چون واقف نه‌ای از سر غیب

باشد اندر پرده بازیهای پنهان غم مخور

ای دل ار سیل فنا بنیاد هستی بر کند

چون تو را نوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور

در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم

سرزنشها گر کند خار مغیلان غم مخور

گر چه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید

هیچ راهی نیست کان را نیست پایان غم مخور

حال ما در فرقت جانان و ابرام رقیب

جمله می‌داند خدای حال گردان غم مخور

حافظا در کنج فقر و خلوت شبهای تار

تا بود وردت دعا و درس قرآن غم مخور

معنی و تفسیر شعر

معنی بیت ۱

یوسف گمشده باز به کنعان بازخواهد گشت و کلبه غمها سرانجام به گلستان شادمانی تبدیل می شود، پس غصه مخور.

معنی کلمات بیت ۱

کنعان: سرزمین فلسطین امروزی

کلبه‌ی احزان: کلبه‌ای که حضرت یعقوب در آن و در فراق یوسف گم گشته ساخت و غم هجران پسر را در آن نیکو داشت تا به افسانه‌ای تبدیل شد

احزان: جمع حُزن، اندوه ها

آرایه های ادبی بیت ۱

تلمیح: اشاره کلی بیت به داستان حضرت یوسف (ع) و حضرت یعقوب (ع) در قرآن کریم

تضمین: حافظ مصراع دوم بیت اول را از شمس الدین محمد (قرن هفتم) صاحب دیوان جوینی تضمین کرده است.

تضاد: تضاد میان کلبه‌ی احزان و گلستان

تناسب: تناسب میان یوسف، گم گشته و کنعان

معنی بیت ۲

ای دل رنج دیده و غمگین من، حالت بهتر از این خواهد شد پس ناامید مشو و سرآشفته باز آرام و قرار خواهد یافت پس غم مخور.

معنی کلمات بیت ۲

بِه: بهتر، خوب و نیکو

سرِ شوریده: سرپرمشغله، سری که غم و تشویش زیادی دارد.

آرایه های ادبی بیت ۲

جناس: جناس میان به و بد در مصرع اول و بین به، به در مصرع اول و دوم

کنایه: دل بد مکن کنایه از “غصه نخوردن” و “ناراحت نبودن” است

سامان: آرام و قرار، نظم و انضباط

معنی بیت ۳

ای مرغ خوشخوان غم مخور زیرا اگر بهار عمر بر قرار باشد باز بر تخت گل نشسته و چتر گل را روی سر خواهی کشید.

معنی کلمات بیت ۳

دور گردون: گردش آسمان، گردش روزگار

گر: مخفف کلمه “اگر”

دو روزی: مدت کوتاهی، اندکی

مراد: مقصود، هدف

دائماً: همواره

آرایه های ادبی بیت ۳

جناس: جناس میان “گر و بر”، “دور و دو” و “گر دو و گردون”

واج آرایی: تکرار صدای “د”

معنی بیت ۴

اگر چرخ زمانه زمان کوتاهی به کام ما نبود غم مخور زیرا که حال و روز زمانه همیشه یکسان و ناخوشایند نیست.

معنی کلمات بیت ۴

هان: آگاه باش

نومید: نا امید، مأیوس

نه ای: نیستی، فعل منفی (اسنادی)

واقف: آگاه، باخبر

سرّ غیب: قضای الهی، سرنوشت و مقّدر

اندر پرده: در پرده‌ی غیب، پرده‌ی اسرار الهی

بازی‌های پنهان: اتفاقاتی که برای ما خواهد افتاد، پیش آمدهای آینده

آرایه های ادبی بیت ۴

تناسب: تناسب میان سرّ غیب و بازی‌های پنهان

معنی بیت ۵

هوشیار باش و هرگز نا امید مشو زیرا که از اسرار عالم غیب آگاهی نداری، در پشت پرده هستی، بازیهای بسیار هست، پس غم مخور.

معنی بیت ۶

ای دل، اگر سیل نابودی بخواهد که بنیاد هستی را زیر و زبر کرده و از جا برکند، آنگاه که نوح کشتیبان تو است، از آن وجود سیلاب، غم مخور.

آرایه های بیت ۶

ای دل: استعاره‌ی مکنیه و تشخیص

سیل فنا: تشبیه بلیغ اضافی (اضافه‌ی تشبیهی)

بنیاد هستی برکند: کنایه از این‌که نابود کند

تلمیح: به داستان حضرت نوح (ع)

سیل، نوح، کشتیبان و طوفان: مراعات نظیر (تناسب)

تکرار صامت ن : واج‌آرایی (نغمه‌ی حروف)

معنی بیت ۷

اگر به شوق رسیدن کعبه در بیابان گام برمی داری حتی اگر خار مغیلان تو را آزارها دهد، غصه مخور.

آرایه های بیت ۷

در و گر: جناس ناقص اختلافی

بیابان و خار مغیلان: مراعات نظیر (تناسب)

سرزنش کردن خار مغیلان: استعاره‌ی مکنیه و تشخیص

معنی بیت ۸

اگر چه منزل بسیار خطرناک است و مقصد ما بسیار دور، اما هیچ راهی نیست که پایانی نداشته باشد، پس غم مخور.

آرایه های بیت ۸

بس و نیست: تکرار

راه، مقصد، پایان و بعید: مراعات نظیر (تناسب)

تکرار صامت ن در مصراع دوم: واج‌آرایی (نغمه‌ی حروف)

معنی بیت ۹

حال و روز ما را در فراق معشوق و سرسختی مدعیان را به تمامی خداوند تغییر ده روزگار می داند، پس غصه مخور.

آرایه های بیت ۹

جانان و رقیب: تضاد (طباق)

حال و حال‌گردان: اشتقاق

معنی بیت ۱۰

حافظ تا زمانی که در گوشه نیاز و خلوت شبهای تاریک هستی و سخنت دعاست و درست قرآن غصه ای نداشته باش.

آرایه های بیت ۱۰

کنج فقر: استعاره‌ی کنایی (مکنیه)

تا و تار: جناس ناقص افزایشی

در و درس: جناس ناقص افزایشی

دعا، ورد و قرآن: مراعات نظیر (تناسب)

برچسب‌ها: شعر ,

موضوعات مرتبط: شعر , ,

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


این باران بیهوده می‌بارد ما خیس نخواهیم شد96
یک شنبه 21 دی 1399 ساعت 14:2 | بازدید : 292 | نویسنده : مهدیار | ( نظرات )

تو نیستی
این باران بیهوده می‌بارد،
ما خیس نخواهیم شد،
بیهوده این رودخانه‌ی بزرگ،
موج بر می‌دارد و می‌درخشد،
ما بر ساحل آن نخواهیم نشست،
جاده‌ها که امتداد می‌یابند،
بیهوده خود را خسته می‌کنند،
ما با هم در آن‌ها راه نخواهیم رفت
دل تنگی‌ها ، غریبی‌ها هم بیهوده است
ما از هم خیلی فاصله داریم
نخواهیم گریست
بیهوده تو را دوست دارم
بیهوده زندگی می‌کنم
این زندگی را قسمت نخواهیم کرد

شعر این باران بیهوده می‌بارد ما خیس نخواهیم شد

بیشتر بخوانید » عمر گذشت و همچنان داغ وفاست زندگی

شاعر » عزیز نسین

برچسب‌ها: باران ,

موضوعات مرتبط: شعر , ,

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
نویسندگان
لینک دوستان
آخرین مطالب
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



دیگر موارد
چت باکس

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان جی فان و آدرس jfun.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 1152
:: کل نظرات : 2

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 3

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 25
:: باردید دیروز : 23
:: بازدید هفته : 25
:: بازدید ماه : 8100
:: بازدید سال : 27575
:: بازدید کلی : 53024